معتقدم باید در لحظه تصمیمِ درست گرفت چون اون چیزی که در حالِ حاضر برای هر کسی وجود داره ناشی از تصمیمات درست یا غلط گذشته است. آینده یهویی به وجود نمیاد. همین لحظه ای که توش هستیم و من این متن رو نوشتم و شما دارید می خونید رو تصور کنید، من و شما یک روزی تصمیم گرفتیم بیایم توی بلاگ یک صفحه برای خودمون ایجاد کنیم و حالا ممکنه خیلی اتفاقی شما این مطلب رو بخونید. ما حرکت مون رو کردیم و قدم هامون رو برداشتیم و این آشنایی احتمالی، می تونه به شانس، تقدیر و یا هر چیزی دیگری ارتباط داشته باشه اما اگر اون گام های اولیه نبود، چنین لحظه ای هر چند مهم هم نباشه وجود نداشت. پس هر اتفاقی که در حال حاضر می افته، کوچک و بزرگ، مهم و ساده به تصمیمات ِگذشته ی ما مربوطه و تصمیمات امروزمون در اتفاقات آینده دخیله. در لحظه زندگی کردن به عنوان یک شعارِ زیبا برای یک برند، خیلی هم عالی و درسته اما به عنوان شعاری برای زندگی نه. اصلا چیزی به نام در لحظه زندگی کردن وجود نداره. شما نمی تونید به جیبتون نگاه نکنید و ماشینی که دلتون می خواد رو بخرید. شما نمی تونید بدون برنامه ریزیِ هر چند کوچک، به مسافرت برید. بهتره زندگی مون رو روی شعارهای واقعی پایه ریزی کنیم نه چیزی که اصلا وجود نداره. به هر حال ما برای زندگی، رشد و پیشرفت به شعار احتیاج داریم و نمیشه این موضوع رو نفی اش کرد. صرفا برای مثال نگاه کنید به اون هایی که در سیاست به برخی نسبت شعاری بودن یا شعارزدگی میدند. خب خود این دوستان رو هم نگاه کنید، در شعاری بودن دست کمی از اون یکی ها ندارند بلکه هم دست اونا رو تو این زمینه از پشت بستن. نکته این جاست که همه ی آدم ها و همه ی ملت ها به شعار احتیاج دارند. این شعار می تونه نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی باشه یا حقوق بشر  و رویای آمریکایی. این که هر کدوم چقدر موفق بوده خیلی اهمیت نداره، مهم اینه که همه ی ما به یک مانیفست نیاز داریم.