خدایی که در این نزدیکی است فقط یک شعر است وگرنه گاهی کاری را که جلوی یک کودک از انجام آن واهمه داریم یا خجالت می کشیم را در خلوت انجام نمی دادیم. خدای ما در دوردست ها بود، کنج آسمان، پشت ابرها و ما دم از این می زدیم که خدا همه جا هست، اما نبود و بعد، بعدِ هر مشکلی فریاد می زدیم: خدایا... پس کجایی...

وقتی خدا را در دوردست ها، در بالادست ها و در کنج آسمان تصور کنیم، از ما دور می شود. ای کاش باور می کردیم، واقعا خدا در همین نزدیکی است و به قول سهراب لای این شب بو هاست.