تو مثل دریا بودی و من آدمی که از ازدیاد عطش، در تو غرق شدم. حالا جسدم را به ساحل پس داده ای. ای کاش دل به باتلاق سپرده بودم، لااقل تا ابد مرا در آغوشش نگه می داشت.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
فرزندِ آدم را با فخر فروشی چه کار! او که در آغاز نطفه ای گندیده و در پایان مرداری بدبوست نه می تواند روزی خویش را فراهم آورد و نه مرگ را از خود دور نماید...