بدترین حالتی که در زندگی برای هر آدمی می تونه پیش بیاد، کلیشه ای شدن زندگی و تکرار روزهایی که تقریبا هیچ فرقی با روزهای قبل ندارن. اگه سرتون شلوغه و هدفی در زندگی دارید و به خاطر همین هدف اونقدر تلاش می کنید که وقت سر خاروندن هم ندارید و حتی خواب کافی براتون آرزو شده، مبادا از تلاش دست بردارید که نتیجه ش چیزی جز پشیمونی نیست. من در دو سالِ گذشته تقریبا هدفی نداشتم، بدتر از اون برنامه ای هم نداشتم و حالا که برنامه ریزی و هدف گذاری کردم، بیش ترین ضربه رو دارم از اشتباهات گذشته ام می خورم. الان در شرایط بغرنجی ام، همه چیز کلیشه ای شده و برای برون رفت از این پیچیدگی امیدوارم امیدم رو از دست ندم.

پی نوشت: البته اولین مشکل شروع زندگی هدفمند، حمله ی مشکلات فراوانه، چون هیچ هدف بزرگ و حتی کوچکی نیست که بدون مشکل و تلاش به دست بیاد.

پی نوشت2: خدایا یه نور امیدی، کورسوی امیدی، چیزی برسون.