فانوس شب

تلاشی فاجعه‌بار برای زیستن

گذشته

بعد از مدت‌ها تصمیم گرفتم برگردم‌ و از گذشته بنویسم، با خودم فکر کردم اول از خاطرات سربازی شروع کنم اما احتمالا برم عقب‌تر، از اوایل کودکی، مثلا شاید از شروع دوران مدرسه. دوست دارم چیزایی رو که به هیچ‌کس نگفتم اینجا بنویسم.
یک سری از مطالب وبلاگ رو هم از دسترس خارج کردم، بسیاری از مطالب قبلی رو دیگه خودم هم قبول ندارم و از طرفی دوستشون هم ندارم، البته نه اینکه بخوام از عقاید، باورها و نوشته‌های قبلیم فرار کنم اما از یک سریشون واقعا خوشم نمیاد، بنابراین پیش‌نویسشون کردم. یک سری چیزها تغییر کرده و من هم به طبع اون‌ها تغییر کردم پس در آینده راجع‌به این تغییرات توضیح میدم، چون به نظرم تغییر عقاید و نظرات بسیار مهمه و مهم‌تر از اون اینه که آدم بپذیره یک سری تفکراتش اشتباه بوده و یا نیاز به اصلاح داره. فعلا همین.
۰۱ بهمن ۰۰ ، ۰۰:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فانوس شب

دیکتاتور

یه دانشجوی ایرانیِ مقیمِ ایتالیا رو که در ارتباط با نخریدن واکسن و ربطش با تئوری‌های توطئه توئیت زده بود، احضار کردن به سفارت ایران و به زور پشیمونش کردن. دیگه کار از ایران گذشته و دارن یه دیکتاتوری بین‌المللی رو در سطح کلان به هر ایرانی در هر جای دنیا تحمیل می‌کنن. اون وقت اگه حرفی هم از دیکتاتوری و دیکتاتور بودنِ طرف بزنی، هنوز عده‌ی کثیری میان و تکذیب می‌کنند.

۲۹ دی ۹۹ ، ۱۲:۵۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فانوس شب

کودکان کار

درباره‌ی رضا (کودک کار برنامه ماه عسل) حرف‌های زیادی هست که باید گفته بشه و مهم تر از اون حرف هایی هم هست که نباید فراموش بشه. اما نکته‌ی مهمی که این روزها شاهدش هستیم حمله‌ی ناجوانمردانه به احسان علیخانیه. شخصا با احسان علیخانی، صحبت‌هاش، نوع اجراش، تفکراتش و خیلی چیزای دیگه‌اش موافق نیستم، اما این حجم از تخریب، تحقیر و توهین بهش رو نمی‌فهمم. به یک نکته‌ی مهم توجه کنید، اگر همین احسان علیخانی و برنامه ماه عسلش نبود، شاید خیلی از ما اصلا نمی‌دونستیم کودکِ کاری به نام رضا خودکشی کرده؛ همون طور که روزانه کودکانِ کار دیگری که مثل رضا بین مردم شناخته شده نیستند، ممکنه خودکشی کنن و حتی خبرش به گوش ما هم نرسه و طبیعتا واکنشی هم بهش نداشته باشیم.

ما هر روز تعداد زیادی کودکِ کار مثل رضا می بینیم، سر چهارراه، تو تعمیرگاه، داخل مغازه و فروشگاه و ساندویچی و خیلی جاهای دیگه، کودکانی که به سن قانونی نرسیدن و شغل دائم دارن. پس به جای باد کردنِ رگِ گردن، بهتر یک فکر اساسی و یک بحث درست رو شروع کرد و به سرانجام رسوند. آرام باشیم و احساساتی نشیم. همین

۱۷ دی ۹۹ ، ۱۴:۲۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فانوس شب

انجمن شاعران مرده

درخشان و ماندگار، به نظرم بهترین کلمات برای توصیف انجمن شاعران مرده‌اند. بعضیا معتقدن که Dead Poets Society صرفا یک فیلم خوب و استاندارده که می تونید تماشا کنید و لذت ببرید، همین و نه بیش‌تر؛ اما معتقدم این طور نیست.  این فیلم و ویل هانتینگ نابغه و چند فیلم دیگه، علاوه بر این که یک گونه ی مهم از علایق سینمایی منه، یادآور این نکته است که سینمای واقعی، شفاف و غیرانحصاری چه مقدار می‌تونه در فرهنگ‌سازی و زیباتر کردن جهان برای زندگی و پیشرفت، کمک کنه.
فیلم برداشتی از رمانی به همین نام نوشته نانسی اچ کلاین بام (روزنامه‌نگار و نویسنده آمریکایی) است، جالب اینجاست فیلم پیش از منتشر شدن کتاب، به اکران رسید.
دوست دارم به جز این که دعوتتون کنم فیلم رو ببینید (حتی اگه قبلا دیدین) بهتون پیشنهاد بدم که کتاب صوتی انجمن شاعران مرده رو که تولید ایران صداست، در پایین همین پست دانلود کنید، گوش بدید و لذت ببرید. زیاد وقتتون رو نمی‌گیره و احتملا پیشیمون هم نمی‌شید.

انجمن شاعران مرده (1989) اثر نانسی کلاین بام نویسنده و روزنامه‌نگار آمریکایی

راوی: بهروز رضوی

بیت ریت: 95Kbps

تلخیص شده

تولید شده در: ایران صدا

نمونه صدا:

دریافت کل کتاب صوتی در یک فایل فشرده

مطالب مشابه:

کتاب صوتی تصادف شبانه

۰۴ دی ۹۹ ، ۱۵:۲۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فانوس شب

اغراق

این روزهای عادل فردوسی پور منو یادِ چند سال قبل مهران مدیری می‌اندازه، مدیری از صداوسیما رفت، قهوه ی تلخ رو ساخت، مردم و رسانه ها کلی ازش تعریف و تمجید کردند، همه جا ازش صحبت کردند و گاهی در حد یک قهرمان بزرگش کردند، این وسط همون رسانه‌ها سعی کردند از این فرصت استفاده کنند و از آب گل‌آلود مدیری بهترین ماهی رو به نفع جناح مطبوعشون بگیرن اما نتیجه چی شد؟ نتیجه این شد که مدیری بعد از چند تجربه موفق و ناموفق در نمایش خانگی برگشت به صداوسیما و چند کار ضعیف ساخت و نهایتا رسید به دورهمی و حواشی‌اش، که باعث شد بتی که از مدیری در ذهن مردم بود شکسته بشه، البته خود مدیری هم بدش نمی‌اومد که مردم اونو نابغه بدونن و گاهی با واژه های اغراق آمیزی از هوش و نبوغ و محبوبیتش یاد کنن.
حالا ما اینجاییم با یک قصه مشابه دیگر با عادل فردوسی پور. عادل برنامه ساز ورزشی، مجری و گزارشگر خوب و کاربلدی بود و بیست سال هم در همین فضای انحصاری صداوسیما کارکرد و پول دراورد و محبوب شد. حالا هم کمی فاصله گرفته (البته همچنان فوتبال 120 می‌سازه و با صداوسیما همکاری می‌کنه) مظلوم نمایی می‌کنه، ژست مبارزه و مردم دوستی می‌گیره، نهایتا چند وقت دیگه برمی‌گرده به خونه (صداوسیما) و روز از نو و روزی از نو. همه این ها رو نوشتم تا نهایت تعجبم رو از واکنش های اغراق‌آمیزی که تو این چند وقت از فردوسی پور میشه ابراز کنم. نمی‌تونم درک کنم خیلی از افرادی که شخصا اونا رو صاحب سبک، تفکر و موفق قلمداد می کردم چیزهایی راجع‌به عادل نوشتن که باور کردنش برام سخته. طرف نوشته : اونجا که گفت دلم براتون تنگ شده، نشستم و کلی گریه کردم. کلی آدم هم لایک کردن و واکنش مثبت نشون دادن. یا مثلا یکی دیگه قبل از بازی نوشته بود: اگر آذری جهرمی بذاره بریم رکورد لایو اینستاگرام رو بشکونیم. خب فرضا که چنین اتفاقی می‌افتاد و رکورد می‌شکست، چه چیزی ثابت میشد و چه اتفاق مثبتی در کشور می‌افتاد. این طرز تفکر کودکانه در مبارزه‌ی کودکانه تر با حکومت ما رو در یک حلقه تکراری قرار داده. حلقه‌ای از اشتباهات تکراری در طول تاریخ که نتیجه ی تکراری و آینده ای تباه در انتظارشه و جز این هم نمیشه انتظاری داشت. بهتر کمی بزرگ شیم و کمی بزرگ‌تر فکر کنیم.
۰۴ دی ۹۹ ، ۱۲:۳۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فانوس شب

مصنوعی

دیشب همرفیق شهاب حسینی رو دیدم و بیش تر از چیزی که فکرشو می‌کردم نا‌‌‌‌امیدم کرد. برنامه ای که به شدت مصنوعی، بدون اتاق فکر (حتی بدون فکر) و سرسری ساخته شده تا شاید یک برگ برنده ای باشه برای نماوا؛ اما واقعا به لحاظ کیفیت چنگی به دل نمی‌زنه.

اجرای شهاب حسینی واقعا بده، نمی دونم علتش به خاطر مدت زیادیه که از اجرا دور بوده یا عدم تواناییش. شاید هم انگیزه ی زیادی برای اجرای چنین کاری نداشته و شاید هم تمام این موارد دخیل بوده باشه. در هر صورت کیفیت برنامه قابل قبول نیست، نه پرفورمنسی وجود داره نه خلاقیتی و نه حتی تدوین درستی. فقط تکرار یک سری حرف دهن پرکُنِ درهم، ادای جملات کلیشه ای مثل اصلا رفاقت یعنی چی، رفیق کیه، رفیق صمیمی باید چه خصوصیاتی داشته باشه و سایر عبارات کلیشه ای دیگه است.

برنامه ای که بدون اتاق فکر و بر این اساس شاخته بشه که خب یک هنرمند معروف و محبوب بذارم برای اجرا و یکی دیگه رو هم در همون حد بیارم به عنوان مهمان و بقیه چیزها هم مهم نیست و اوکیه، قطعا اتقاقات درخشانی در انتظارش نیست. همین که مجری کلی جایزه گرفته و محبوبه و مهمان هم زیاد مصاحبه نکرده و تو تاک‌شوها حضور نداشته کفایت می کنه. اونوقت نتیجه  می‌شه تعارف تیکه پاره کردن مجری و مهمان ها به هم دیگه در مورد جوایز و موفقیت و اخلاق و خیلی چیزای دیگه که در تمام برنامه های گفتگو محورِ ایرانی هست و به شدت مخاطب رو آزار می‌ده. پس با دونستن همین نکات میشه فهمید که حتی اگر بسیاری از محدودیت ها، ممیزی، فرهنگ متفاوت و خیلی چیزای دیگه هم نبود، باز هم برنامه های گفتگو محور ما به تولیدات کشورهایی مثل آمریکا نزدیک هم نمی‌شد. موضوع فقط رک و راست حرف زدن، تیکه های جنسی انداختن یا فحش های عامیانه رو به زبون آوردن نیست، موضوع دقیقا داشتن اتاق فکر، خلاقیت در اجرا، طراحی و ...، تطابق با فرهنگ عمومی کشور و خیلی چیزای دیگه است. اما دوستان ما فقط به سبک اجرا و تیکه های برنامه های اونور توجه کردن و سعی کردن به یه شکل ایرانی اجراش کنن. نتیجه شده برنامه ای ضعیف تر از خندوانه و دورهمی با این تفاوت که در خنداونه لااقل یه فکری رو آیتم های برنامه و نحوه ی اجرا میشد و چهار تا آیتم یا برنامه جذاب از لابه‌لای قسمت هاش بیرون می‌اومد، که مخاطب تماشا می‌کرد و لذت می‌برد. یا مثلا در دورهمی میشد از تسلط کم نظیر مدیری در اجرا یا تیکه‌پرونی های جذابش لذت برد و خندید نفهمید چطور یک ساعت از برنامه گذشته، اما همرفیق واقعا هیج نکته ی مثبتی نداشت، مطلقا نداشت، حداقل تا این لحظه و در قسمت اول. و میشه حدس زد تا آخرین قسمتش هم چنگی به دل نزنه.

پی نوشت : برنامه مثلا می خواد از یک سری قوانین مسخره و ضعف هایی که در صدا و سیما وجود داره بهره ببره اما چطور؟ مثلا با پرسیدن این سوال از مخاطب که ساز مورد علاقه ات چیه؟ بعد یه نفر بیاره ساز بزنه. یا دعوت از یه گروه موسیقی متفاوت (بمرانی) که در قسمت های مختلف اجرا داشته باشند (که البته این مورد در دنیا هم متداوله). اما تمام این موارد رو هم هدر می‌ده.

پی نوشت 2 : خلاصه کلام همرفیق برنامه ی ضعیفیه. اصلی ترین دلایل می‌تونه عدم خلاقیت، تصنعی بودن پرفورمنس برنامه، اجرای ضعیف شخص مجری، تنوع کم و اجرای بد آیتم هاست.

۲۱ آذر ۹۹ ، ۱۵:۴۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فانوس شب

اجبار

منو مجبور به انجام کاری نکن که ممکنه فردا خودت بهش اعتقادی نداشته باش. این چیزیه که بهش اعتقاد دارم و دوست دارم بتونم به خیلیا بفهمونم.

۰۳ آذر ۹۹ ، ۲۳:۵۲ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
فانوس شب

توقع

اونا (مردم) بی رحمن اما ازت توقع دارن مهربان باشی و امیدوار. کاری که خودشون نکردن و تصوری که از خدا توی ذهنشون هست رو ازت توقع دارن.

۱۳ مهر ۹۹ ، ۲۳:۵۲ ۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
فانوس شب

برابر

حقوق برابر زن و مرد جایی معنی اش رو از دست میده که در آمار کشته شدگان جنگ ها همیشه از زن ها و کودکان به عنوان غیر نظامی و بی گناه یاد میشه. انگار مرد که باشی حتی اگر غیر نظامی، حتی اگر بی گناه باز هم جزوِ آمار کشته شدگان بی گناه قرار نمی گیری. با عکسِ جسدِ له شده ات عکس و فیلم و مستند نمی سازند و برای پروپاگاندا استفاده نمی کنند. چون مرد که نمی ترسد و نباید بترسد، نباید گریه کند و زجه بزند و نباید بی گناه و غیر نظامی تلقی شود. چون با چنین چیزهایی نمی شود از مخاطب اشک و آه یا لایک و کامنت گرفت. پس حرف زدن از حقوقِ برابر، مقابلِ جنسی که حتی نتوانسته بی گناه و بی طرف باشد و حتی اگر در جنگی سرباز بوده و مجبور، با عبارت هر کس که اسلحه داره، نظامیه و غیر نظامی و بی گناه محسوب نمیشه، مورد خشونت قرار گرفته غیر واقعی است و خنده دار.

پی نوشت: این متن خشونت علیه زنان و نادیده گرفتنشون رو توجیه نمی کنه، حتی اگر این طور به نظر برسه.
پی نوشت 2: مهم ترین نکته از نظر من شناخت اولویت ها و قوانین و حقوق هر جنس و قانون گذاری درست و اجرای درست تر این قوانینه، نه این که الزاما در هر موضوع زن و مرد حقوق برابر داشته باشند. ضمنا این به معنای گرفتن اختیار زن و مرد با عباراتی مثل به صلاحته، حفظ کرامت یا چنین چیزهای گل درشت و بی هویتی که در ساختار فعلی ایران بهمون تحمیل کردند نیست. شاید در آینده بیش تر ازش صحبت کردیم.
۰۸ مهر ۹۹ ، ۲۲:۲۴ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
فانوس شب

فرصت طلب

خیلی از آدم هایی که به عنوان موفق می شناسیم فرصت طلب هایی هستند که با استفاده از قدرت، ثروت، شهرت، رانت، اعتبار و هوش و خلاقیت دیگران به موفقیت رسیدن. حتی بعضی هاشون رو نمیشه موفق خطاب کرد و فقط موفق به نظر میرسن و به چشم میان. این مورد مثل خیلی از مسائل دیگه در ایران نمود بیش تری نسبت به سایر نقاط دنیا داره. گاهی این آدم ها این قدر در چشم ما بزرگ نمایش داده شدند که قبول کردن این که فرصت طلب هایی بیش نیستند رو بسیار دشوار می کنه. بیچاره آدم هایی که در رقابت با این ها جا موندند، شکست خوردند و پژمرده شدند و حالا سرخورده از دنیا و رسم نابرابرش معلوم نیست الان کدام گوشه کز کرده و برای آینده ای که نیست افسوس می خورند.
۲۴ شهریور ۹۹ ، ۰۱:۰۴ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
فانوس شب