یه دانشجوی ایرانیِ مقیمِ ایتالیا رو که در ارتباط با نخریدن واکسن و ربطش با تئوریهای توطئه توئیت زده بود، احضار کردن به سفارت ایران و به زور پشیمونش کردن. دیگه کار از ایران گذشته و دارن یه دیکتاتوری بینالمللی رو در سطح کلان به هر ایرانی در هر جای دنیا تحمیل میکنن. اون وقت اگه حرفی هم از دیکتاتوری و دیکتاتور بودنِ طرف بزنی، هنوز عدهی کثیری میان و تکذیب میکنند.
دربارهی رضا (کودک کار برنامه ماه عسل) حرفهای زیادی هست که باید گفته بشه و مهم تر از اون حرف هایی هم هست که نباید فراموش بشه. اما نکتهی مهمی که این روزها شاهدش هستیم حملهی ناجوانمردانه به احسان علیخانیه. شخصا با احسان علیخانی، صحبتهاش، نوع اجراش، تفکراتش و خیلی چیزای دیگهاش موافق نیستم، اما این حجم از تخریب، تحقیر و توهین بهش رو نمیفهمم. به یک نکتهی مهم توجه کنید، اگر همین احسان علیخانی و برنامه ماه عسلش نبود، شاید خیلی از ما اصلا نمیدونستیم کودکِ کاری به نام رضا خودکشی کرده؛ همون طور که روزانه کودکانِ کار دیگری که مثل رضا بین مردم شناخته شده نیستند، ممکنه خودکشی کنن و حتی خبرش به گوش ما هم نرسه و طبیعتا واکنشی هم بهش نداشته باشیم.
ما هر روز تعداد زیادی کودکِ کار مثل رضا می بینیم، سر چهارراه، تو تعمیرگاه، داخل مغازه و فروشگاه و ساندویچی و خیلی جاهای دیگه، کودکانی که به سن قانونی نرسیدن و شغل دائم دارن. پس به جای باد کردنِ رگِ گردن، بهتر یک فکر اساسی و یک بحث درست رو شروع کرد و به سرانجام رسوند. آرام باشیم و احساساتی نشیم. همین
انجمن شاعران مرده (1989) اثر نانسی کلاین بام نویسنده و روزنامهنگار آمریکایی
راوی: بهروز رضوی
بیت ریت: 95Kbps
تلخیص شده
تولید شده در: ایران صدا
نمونه صدا:
دریافت کل کتاب صوتی در یک فایل فشرده
مطالب مشابه:
دیشب همرفیق شهاب حسینی رو دیدم و بیش تر از چیزی که فکرشو میکردم ناامیدم کرد. برنامه ای که به شدت مصنوعی، بدون اتاق فکر (حتی بدون فکر) و سرسری ساخته شده تا شاید یک برگ برنده ای باشه برای نماوا؛ اما واقعا به لحاظ کیفیت چنگی به دل نمیزنه.
اجرای شهاب حسینی واقعا بده، نمی دونم علتش به خاطر مدت زیادیه که از اجرا دور بوده یا عدم تواناییش. شاید هم انگیزه ی زیادی برای اجرای چنین کاری نداشته و شاید هم تمام این موارد دخیل بوده باشه. در هر صورت کیفیت برنامه قابل قبول نیست، نه پرفورمنسی وجود داره نه خلاقیتی و نه حتی تدوین درستی. فقط تکرار یک سری حرف دهن پرکُنِ درهم، ادای جملات کلیشه ای مثل اصلا رفاقت یعنی چی، رفیق کیه، رفیق صمیمی باید چه خصوصیاتی داشته باشه و سایر عبارات کلیشه ای دیگه است.
برنامه ای که بدون اتاق فکر و بر این اساس شاخته بشه که خب یک هنرمند معروف و محبوب بذارم برای اجرا و یکی دیگه رو هم در همون حد بیارم به عنوان مهمان و بقیه چیزها هم مهم نیست و اوکیه، قطعا اتقاقات درخشانی در انتظارش نیست. همین که مجری کلی جایزه گرفته و محبوبه و مهمان هم زیاد مصاحبه نکرده و تو تاکشوها حضور نداشته کفایت می کنه. اونوقت نتیجه میشه تعارف تیکه پاره کردن مجری و مهمان ها به هم دیگه در مورد جوایز و موفقیت و اخلاق و خیلی چیزای دیگه که در تمام برنامه های گفتگو محورِ ایرانی هست و به شدت مخاطب رو آزار میده. پس با دونستن همین نکات میشه فهمید که حتی اگر بسیاری از محدودیت ها، ممیزی، فرهنگ متفاوت و خیلی چیزای دیگه هم نبود، باز هم برنامه های گفتگو محور ما به تولیدات کشورهایی مثل آمریکا نزدیک هم نمیشد. موضوع فقط رک و راست حرف زدن، تیکه های جنسی انداختن یا فحش های عامیانه رو به زبون آوردن نیست، موضوع دقیقا داشتن اتاق فکر، خلاقیت در اجرا، طراحی و ...، تطابق با فرهنگ عمومی کشور و خیلی چیزای دیگه است. اما دوستان ما فقط به سبک اجرا و تیکه های برنامه های اونور توجه کردن و سعی کردن به یه شکل ایرانی اجراش کنن. نتیجه شده برنامه ای ضعیف تر از خندوانه و دورهمی با این تفاوت که در خنداونه لااقل یه فکری رو آیتم های برنامه و نحوه ی اجرا میشد و چهار تا آیتم یا برنامه جذاب از لابهلای قسمت هاش بیرون میاومد، که مخاطب تماشا میکرد و لذت میبرد. یا مثلا در دورهمی میشد از تسلط کم نظیر مدیری در اجرا یا تیکهپرونی های جذابش لذت برد و خندید نفهمید چطور یک ساعت از برنامه گذشته، اما همرفیق واقعا هیج نکته ی مثبتی نداشت، مطلقا نداشت، حداقل تا این لحظه و در قسمت اول. و میشه حدس زد تا آخرین قسمتش هم چنگی به دل نزنه.
پی نوشت : برنامه مثلا می خواد از یک سری قوانین مسخره و ضعف هایی که در صدا و سیما وجود داره بهره ببره اما چطور؟ مثلا با پرسیدن این سوال از مخاطب که ساز مورد علاقه ات چیه؟ بعد یه نفر بیاره ساز بزنه. یا دعوت از یه گروه موسیقی متفاوت (بمرانی) که در قسمت های مختلف اجرا داشته باشند (که البته این مورد در دنیا هم متداوله). اما تمام این موارد رو هم هدر میده.
پی نوشت 2 : خلاصه کلام همرفیق برنامه ی ضعیفیه. اصلی ترین دلایل میتونه عدم خلاقیت، تصنعی بودن پرفورمنس برنامه، اجرای ضعیف شخص مجری، تنوع کم و اجرای بد آیتم هاست.
منو مجبور به انجام کاری نکن که ممکنه فردا خودت بهش اعتقادی نداشته باش. این چیزیه که بهش اعتقاد دارم و دوست دارم بتونم به خیلیا بفهمونم.
اونا (مردم) بی رحمن اما ازت توقع دارن مهربان باشی و امیدوار. کاری که خودشون نکردن و تصوری که از خدا توی ذهنشون هست رو ازت توقع دارن.