بعضی چیزها را تا از دست ندهی قدرشان را نمی دانی و شاید اصلا درکشان نکنی. در زندگیِ خصوصی شاید بودنِ یک عزیز کنارت را تا وقتی که هست، احساس نکنی اما به محض رفتنش، بغض می کنی، منقلب می شوی. در جامعه هم همین مسائل وجود دارند، امنیت هم همین است مثل مادر، پدر، همسر یا هر عزیزِ دیگری. تا قبل از این حوادث تروریستی هیچ کس به یادش نبود و حتی هیچ کس نمی دانست وجود دارد اما حالا همه ی ما می خواهیم دست به دست هم دهیم و با هم باشیم. شاید تا دیروز یادمان نبود که اتحادی هم هست که می توان جایگزین اختلاف کرد. ما مردم چوب اشتباهاتِ خودمان را می خوریم. با این حال ما مردم مظلومی هستیم، در داخل عده ای پشتِ خروارها بتنِ مسلح قاه قاه می خندیدند و این مساله را جزئی می دانستند که به زودی برطرف خواهد شد و بقیه هم مشغول سیاسی کاری و حساب کشی از هم بودند. حق هم دارند، از این جناح بازی ها نمی شود ایراد گرفت، چرا که آن ها سرِ پلاسکو حالِ این ها را گرفتند و این ها هم باید در موقعیتی مشابه تلافی می کردند. اما ما از این هم مظلوم تریم، این روزها هیچ کس برای ما شمع روشن نخواهد کرد، هیچ کس از غصه ی ما ناراحت نمی شود، هیچ کس با ما همدردی نمی کند و ما هستیم و خودمان و باری که مثل همیشه تنها به دوش می کشیم. حالا جنس داعش جور شده و این جماعتِ نادانِ متحجر در کشورهای بی طرف نسبت به مسائل سوریه بمب گذاری کرده اند، در کشورهایی مثل ایران که در سوریه سرکوبشان کرده اند هم بمب گذاری کرده اند و حتی کشورهایی که از آن ها حمایت مالی - نظامی کرده اند را هم بی نصیب نگذاشته اند. همه ی این مسائل نشان از آن دارد که این سگ صاحبش را نمی شناسد و همه را گاز می گیرد. این نشان می دهد که ایران چه در سوریه می بود و چه نمی بود این بمب گذاری ها اتفاق می افتاد. کمااینکه اگر ایران به صحنه نمی رفت و روسیه را با خود همراه نمی ساخت، و این وحشی هایِ نادان در سوریه به حکومت می رسیدند، الان نه فقط ایران که جهان شکل دیگری داشت. ما یا بهتر بگویم آن ها که رفتند، آن از ما بهترانی که رفتند، به دنیا کمک کردند. با هر اعتقادی که داریم مثل خودِ من که بی طرفم و به همه ی طرف ها نقد دارم، نمی توانیم آن ها را نادیده بگیریم و دوست نداشته باشیم. اما لجن زارهایی هم پیدا می شوند که این حملات را به داخلی ها نسبت می دهند، خدا عقلشان بدهد و به راه راست هدایت کند. قدر داشته هایمان را بدانیم، قدر امنیت را، داشته هایمان را ببینیم و با نگاه به داشته ها از نداشته هایمان سخن بگوییم. انسان است و دنیا، جاه طلبی انسان حد و غایتی ندارد. بی نیازترین انسان ها هم، بیش تر به نداشته هایشان فکر می کنند تا داشته هایشان. اگر صرفا نداشته هایت را ببینی شاید روزی برسد که خواسته هایت (رویاهایت)، داشتن آن چیزهایی بشود که در گذشته داشتی اما آن ها را نمی دیدی.
پی نوشت: با ما همدردی کردند اما دولت ها نه ملت ها.
پی نوشت 2: یکی از داشته های مهم که دیگر دارایی ها با بودن آن، مفهوم پیدا می کنند، امنیت است.